برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با accord
ترجمه و جمله با accord
(اسم) توافق یا پیمان رسمی (مثال اول) – حالت یا موقعیتی که در آن افراد یا چیزها با هم هم راستا و موافق هستند (مثال دوم) - of its own accord اینکه بگویید اتفاقی خودش رخ داده و کسی موجب آن نشده (مثال سوم) - of your own accord با میل خود کاری کردن (مثال چهارم) - with one accord با هم
a peace accord
توافق صلح
These results are in accord with earlier research.
این نتایج با تحقیق قبلی سازگار است.
The wall collapse of its own accord.
این دیوار خودش فرو میریزد.
I'll have to order him to do it because he won't do it of his own accord.
من مجبور خواهم بود به او دستور دهم چون او با میل خودش آن کار را انجام نخواهد داد.
accord
فعل
accords; accorded; according
(فعل) با احترام با کسی رفتار کردن، اعطا کردن، چیزی به کسی دادن - accord with (something) در سازش یا توافق با چیزی بودن (مثال آخر)
His students accord him respect.
دانش آموزانش به او احترام می گذارند.
We accord great importance to education.
ما به تعلیم و تربیت اهمیت زیادی می دهیم.
Our society accords great importance to the family.
جامعه ما به خانواده اهمیت زیادی میدهد.
These results accord closely with our predictions.
این نتایج خیلی با پیش بینی های ما سازگار است.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: