برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با fog
ترجمه و جمله با fog
(اسم) مه (مثال اول) – گیجی، سردرگمی
fog
فعل
fogs; fogged; fogging
(فعل) تار کردن یا تار شدن یا پر کردن یا پر شدن با بخار آب (مثال اول) – گیج کردن کسی یا چیزی (مثال دوم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: