برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با batter
ترجمه و جمله با batter
(فعل) به دفعات به کسی یا چیزی به شدت ضربه زدن (سه مثال اول) – غذایی را درون خمیر پیچیدن و سرخ کردن (مثال آخر)
The court realized that he had battered his wife to death.
دادگاه پی برد که او همسرش را تا سر حد مرگ زده است.
Police battered his door down.
پلیس در خانه او را شکست. (اینقدر ضربه زدند که در خانه اش فرو ریخت)
a country battered by years of sanctions
کشوری که سالها مورد ضربات ناشی از تحریم قرار گرفته است
Batter the meat and then fry it for 15 minutes.
گوشت را درون خمیر بپیچ و سپس برای 15 دقیقه آن را سرخ کن.
batter
اسم
batters
(اسم) خمیر (مثال اول) – (در بیسبال و کریکت و ...) بازیکنی که قرار است توپ را با چوب بزند
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: