عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با batter

batter

فعل

US تلفظ صوتی/ˈbætɚ/

batters; battered; battering

(فعل) به دفعات به کسی یا چیزی به شدت ضربه زدن (سه مثال اول) – غذایی را درون خمیر پیچیدن و سرخ کردن (مثال آخر)

The court realized that he had battered his wife to death.

دادگاه پی برد که او همسرش را تا سر حد مرگ زده است.

Police battered his door down.

پلیس در خانه او را شکست. (اینقدر ضربه زدند که در خانه اش فرو ریخت)

a country battered by years of sanctions

کشوری که سالها مورد ضربات ناشی از تحریم قرار گرفته است

Batter the meat and then fry it for 15 minutes.

گوشت را درون خمیر بپیچ و سپس برای 15 دقیقه آن را سرخ کن.

batter

اسم

batters

(اسم) خمیر (مثال اول) – (در بیسبال و کریکت و ...) بازیکنی که قرار است توپ را با چوب بزند

cake batter

خمیر کیک

He stepped into the batter's box.

او وارد محوطه زدن توپ شد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها