برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با wound
ترجمه و جمله با wound
(اسم) زخم یا جراحت ناشی از چاقو یا گلوله و غیره گه پست را میشکافد – زخم و جراحت روحی - lick your wounds ریکاوری کردن از یک شکست یا یک نا امیدی (مثال سوم) - rub salt in/into someone's wounds یا rub salt in/into the wound شرایط سختی را برای کسی بدتر کردن، نمک روی زخم کسی پاشیدن (مثال آخر)
a gunshot/stab wound
زخم گلوله/چاقو
emotional wounds
زخم های عاطفی
The more time she had to lick her wounds, the better.
هرچه قدر بیشتر ریکاوری می کرد، بهتر می شد.
After losing the championship match, it really rubbed salt in John's wound for his girlfriend to break up with him the next day.
بعد از شکست در مسابقه قهرمانی، جدا شدن دوست دخترش در روز بعد از شکست، واقعاً نمک به زخم او پاشید.
wound
فعل
wounds; wounded; wounding
(فعل) زخمی کردن کسی با بریدن و پاره کردن حداقل پوست بدن او – جراحت یا زخم روحی وارد کردن یا متحمل شدن – شکل گذشته فعل wind
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: