برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با wood
ترجمه و جمله با wood
(اسم) چوب، هیزم – جنگل (هم به صورت جمع و هم به صورت مفرد – مثال سوم)
Put some more wood on the fire.
هیزم بیشتری روی آتش بگذار.
He makes tables and other things from different kinds of wood.
او میزها و چیزهای دیگر را با انواع مختلفی از چوب درست می کند.
His house is into a small wood.
خانه او درون یک جنگل کوچک قرار دارد.
a walk in the woods
قدم زدن در این جنگل (wood یا woods به یک جنگل کوچک و کم مساحت گفته می شود و به جنگل بزرگ forest می گویند)
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) (در گلف) چوب گلف با سر چوبی - babe in the woods کسی مه معصوم یا بی تجربه است (مثال اول) - knock on wood یا touch wood اصطلاح: بزنم به تخته (مثال دوم) - neck of the woods جایی یا منطقه ای که کسی زندگی می کند (مثال سوم)
As a painter, Mary is fine, but she's a babe in the woods as a musician.
ماری به عنوان یک نقاش، خوب است ولی در موسیقی بی تجربه است.
I've been driving for over 40 years and never had an accident—touch wood!
من 40 سال رانندگی کرده ام ولی بزنم به تخته هرگز تصادف نکرده ام.
How is the weather in your neck of the woods?
هوا در محل زندگی شما چطور است؟
wood
صفت
(صفت) چوبی (wooden) – مورد استفاده برای بریدن یا کار کردن با چوب (مثال دوم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: