برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با witness
ترجمه و جمله با witness
(اسم) شاهد – اعلام ایمان به مسیحیت کسی به صورت عمومی (مثال آخر)
an eye witness to the robbery
شاهد عینی سرقت
The defense called their first witness.
متهمین اولین شاهد خود را فراخواندند.
They gave witness to her faith.
آن ها ایمان او را تصدیق کردند.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) bear witness/testimony to something نشان دادن درستی یا وجود چیزی - be witness to دیدن رخ دادن چیزی، شاهد چیزی بودن (مثال دوم)
witness
فعل
witnesses; witnessed; witnessing
(فعل) شاهد بودن، اتفاقی را دیدن – هنگام امضا کردن سندی حضور داشتن (مثال سوم) – اینکه بگویید چیزی شاهد یا نمونه اثبات چیزی است (مثال آخر)
Several residents claim to have witnessed the attack.
چندین نفر از ساکنین ادعا می کنند که آن حمله را دیده اند.
India has witnessed many political changes in recent years.
هند در سال های اخیر شاهد تغییرات سیاسی زیادی بوده است.
Will you witness my signature?
آیا شاهد امضا کردن من می شوید؟
The economy is falling down—witness the increase in unemployment.
افزایش بیکاری شاهدی بر این مدعا است که اقتصاد در حال سقوط است.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) تصدیق کردن ایمان کسی - as witnessed by همانطور که چیزی این را نشان می دهد
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: