عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با whistle

whistle

اسم

US تلفظ صوتی/ˈwɪsəl/

whistles

(اسم) سوت (نوعی وسیله - مثال اول) – صدا (مثال دوم) – سوتی که با دست یا دهان یا به کمک هر دو زده میشود (مثال سوم) - blow the whistle کنایه از اطلاع دادن یک جرم - wet your whistle نوشیدنی خوردن

The referee blew his whistle.

داور در سوت خود دمید.

He listened to the whistle of the wind through the trees.

او به صدای باد در میان درختان گوش میداد.

He gave a low long whistle of surprise.

او از تعجب، سوت ممتدی زد.

whistle

فعل

whistles; whistled; whistling

(فعل) سوت زدن (دو مثال اول) – به سرعت و سوت کشان حرکت کردن (مثال سوم) - whistle in the dark یا whistle past the graveyard تظاهر به آرامش کردن

He whistled as he worked.

او هنگام کار کردن سوت میزد.

The referee whistled for a foul.

داور یک خطا را سوت زد.

A bullet whistled past her ear.

گلوله ای از کنار گوش او گذشت.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها