برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با weird
ترجمه و جمله با weird
(صفت) عجیب، غیر معمول
I heard a weird noise.
صدای عجیبی شنیدم.
Her husband's a little weird but she's nice.
شوهرش کمی عجیب است اما او خوب است.
weird
فعل
weirds; weirded; weirding
(فعل) weird out کسی را معذب کردن یا احساس عجیبی به کسی دادن
I thought he is my friend, but that argument really weirded me out.
من فکر میکردم که او دوست من است، ولی آن جر و بحث واقعاً مرا متعجب کرد.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: