برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با wash
ترجمه و جمله با wash
(فعل) شستن (دو مثال اول) – (در مورد رودخانه، دریا و ...) جابجا شدن با آب (مثال سوم) یا آب به آنجا حرکت کند (معمولا به صورت مکرر – مثال چهارم)
to wash clothes
شستن لباس ها
I’m just going to wash my hands.
من فقط می خواهم دست های خود را بشورم.
The young man was washed overboard in the storm.
آن مرد جوان هنگام طوفان از روی کشتی به داخل دریا افتاد. (امواج آب او را به دریا انداخت)
The waves washed against the shore.
امواج ساحل را لمس می کردند. (یا به ساحل می آمدند یا برخورد می کردند)
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) wash away الف: چیزی را با جابجایی آب حمل کردن (مثال اول) ب: از چیزی خلاص شدن - wash down الف: تمیز کردن چیزی با آب (مثال دوم) ب: نوشیدن چیزی مانند نوشابه که معده را بشوره ببره! - wash off الف: تمیز کردن چیزی با آب یا توان این کار را داشتن (مثال سوم)
Heavy rain washed away the grass seed.
باران سنگین دانه های چمن را برد.
Wash down the walls before painting them.
قبل از رنگ آمیزی دیوار، آن را بشورید.
I don’t know if this paint will wash off.
نمی دانم که این رنگ با آب پاک می شود یا نه.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) wash out الف: چیزی را با آب بتوان تمیز کرد (مثال اول) ب: داخل چیزی را به سرعت تمیز کردن (مثال دوم) ج: آسیب زدن به چیزی یا نابود کردن چیزی با آب (مثال سوم) د: باعث توقف یا لغو چیزی شدن به خاطر باران ه: رد شدن در یک دوره درسی یا یک آموزش
I hope this stain will wash out.
امیدوارم این لکه را بتوان پاک کرد.
She washed out the empty bottles.
او درون بطری های خالی را شست.
The storm washed out roads and bridges.
طوفان جاده ها و پل ها را خراب کرد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) wash over الف: توسط کسی تحت تاثیر قرار گرفتن یا توسط کسی احساس شدن (مثال اول) ب: در چهره کسی بروز کردن ج: توجه نکردن به چیزی - wash up الف: با آب چیزی را به ساحل منتقل کردن (مثال دوم) ب: شستن دست - wash your hands of دست کشیدن از کاری
wash
اسم
washes
(اسم) شست و شو – گروهی از لباس ها که قرار است شسته شوند (laundry – مثال دوم) – حرکت آب ناشی از حرکت قایق (مثال آخر)
ماشین شما به شستشو نیاز دارد.
My jeans are in the wash.
شلوار من داخل لباس های شستنی است.
You’d better put that shirt in the wash.
بهتر است آن پیراهن را داخل ماشین لباسشویی قرار دهی.
the wash of a motorboat
حرکت آب ناشی از یک قایق موتوری
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: