برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با warm
ترجمه و جمله با warm
(صفت) گرم (نه خیلی داغ) – صمیمی، دوستانه (مثال سوم) – (در یک بازی و با حدس زدن) نزدیک به جواب (مثال آخر)
a warm fire
آتش گرم
warm clothing
لباس گرم
Please give a warm welcome to our special guest.
لطفاً از میهمان ویژه ما یک استقبال گرم انجام دهید.
Keep guessing—you're getting warmer.
به حدس زدن ادامه دهید – شما دارید به جواب نزدیک می شوید.
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) داشتن رنگ زرد یا نارنجی یا قرمز (رنگ گرم – مثال اول) – صدای غنی و دلنشین - (as) warm as toast به صورت دلنشینی گرم
warm
فعل
warms; warmed; warming
(فعل) گرم شدن، گرم کردن - like death warmed over خیلی خسته یا مریض - warm the cockles of your heart چیزی که به شما احساس شاد و صمیمی می دهد - warm to (someone) احساس صمیمیت با کسی کردن (مثال دوم) - warm to (something) علاقه مند شدن به چیزی یا هیجان زده شدن درباره چیزی (مثال سوم)
Warm yourself by the fire.
خودتان را کنار آتش گرم کنید.
I warmed to her immediately.
من فورا با او احساس صمیمیت کردم.
We're trying to warm the committee to our new proposal.
ما در تلاشیم تا کمیته را به پیشنهاد جدید خود علاقه مند کنیم.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) warm up الف: گرمتر شدن ب: گرم کردن برای یک ورزش یا یک فعالیت (مثال اول) ج: گرم شدن یا پر هیجان شدن چیزی مانند یک میهمانی یا در کاری مانند حرف زدن د: سرگرم کردن مردم قبل از شروع یک برنامه یا نمایش ه: گرم کردن یک وسیله نقلیه (مثال دوم) - warm your heart باعث دلگرمی شدن، باعث خوشحالی شدن (مثال سوم) – warming (اسم) گرما
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: