برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با wander
ترجمه و جمله با wander
(فعل) بی هدف حرکت کردن، پرسه زدن، سرگردان بودن (مثال اول) – (در مورد مسیر حرکت یک رودخانه یا جاده) منحنی وار بودن، پیچ در پیچ بودن (مثال دوم) – خارج شدن از یک مسیر یا یک موضوع و ... (مثال سوم)
The lost kids wandered the streets for hours.
بچه های گم شده برای ساعت ها در خیابان ها سرگردان بودند.
The road wanders along through the hills.
آن جاده در امتداد تپه ها، پیچ در پیچ کشیده شده بود.
We wandered off/from the point somewhat.
ما تا حدودی از موضوع اصلی خارج شدیم.
wander
اسم
(اسم) take/go for/have a wander قدم زدن برای آرامش روحی
I had a bit of a wander in the park.
کمی در پارک قدم زدم.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: