برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با wake
ترجمه و جمله با wake
wake
فعل
wakes; woke /ˈwoʊk/ همچنین waked /ˈweɪkt/ ; woken /ˈwoʊkən/ or waked همچنین woke; waking
(فعل) بیدار شدن از خواب، بیدار کردن از خواب - wake up الف: بیدار کردن یا بیدار شدن (مثال سوم) ب: اینکه به کسی بگویید که هوشیار باشد و توجه کند (مثال چهارم)
Try not to wake the baby.
سعی کنید یک کودک را از خواب بیدار نکنید.
She went upstairs to wake John.
او به طبقه بالا رفت تا جان را بیدار کند.
Sara usually wakes up at 7 O'clock.
سارا معمولا ساعت 7 از خواب بیدار می شود.
Companies need to wake up and pay attention to the public's increasing concern about the environment.
شرکت ها باید بیدار شوند و به افزایش نگرانی عمومی در خصوص محیط زیست توجه کنند.
wake
اسم
wakes
(اسم) in the wake of something اینکه اتفاقی پس از یک اتفاق دیگر رخ دهد یا در نتیجه چیزی رخ دهد (مثال اول) - in somebody’s/something’s wake پشت سر یا بعد از کسی یا چیزی (مثال دوم) – احیایی که برای یک مرده می گیرند
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: