برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با volunteer
ترجمه و جمله با volunteer
(اسم) داوطلب
volunteer
فعل
volunteers; volunteered; volunteering
(فعل) داوطلب شدن – داوطلبانه چیزی دادن، مجانی چیزی دادن (مثال دوم) – کسی را به کاری گماردن حتی اگر آن فرد راضی نباشد (مثال آخر)
He volunteered for the army in 1940.
او در سال 1940 برای ارتش داوطلب شد.
I volunteered my services.
من خدمات خود را مجانی ارائه دادم.
Mom volunteered Dave to babysit.
مادر، به دیو سپرد که مراقب بچه باشد.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: