koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با visit

visit

فعل

US /ˈvɪzət/

visits; visited; visiting

(فعل) دیدن، ملاقات کردن، بازدید کردن

Which cities did you visit in France?

چه شهرهایی را در فرانسه بازدید کردید؟

He visits his doctor regularly.

او دکترش را به طور مرتب می بیند.

to visit a Web site

بازدید کردن از یک وبسایت

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) visit on/upon کسی را با چیزی مجازات کردن، چیزی را به کسی تحمیل کردن - visit with (someone) صحبت کردن با کسی

The storm visited disaster on the little village.

طوفان، مصیبت را بر آن روستا تحمیل کرد.

the sins of the fathers are visited upon the children

بچه معمولا به خاطر کارهای بد والدینشان رنج می برند

Come and visit with me some time.

بعضی اوقات بیا و با من حرف بزن.

visit

اسم

visits

(اسم) بازدید، دیدار، عیادت، دید و بازدید – هنگامی که شما در یک هتل و .. اقامت دارید (اقامت - مثال چهارم)

a visit to the doctor

دیدن دکتر

I’ve just had a visit from the police.

من همین الان یک بازدید از طرف پلیس داشتم.

official visit

بازدید رسمی

It was meant to be a temporary visit, but Tokyo broke its promise, and said they were not going back.

این قرار بود یک اقامت موقت باشد ولی توکیو تعهد خود را زیر پا گذاشت و گفت که آن ها قرار نیست برگردند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها