برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با view
ترجمه و جمله با view
(اسم) چیزی که می بینید، منظره، دید – نظر یا دیدگاه کسی (مثال آخر)
Our room had spectacular views of the mountains.
اتاق ما مناظر چشمگیری از کوه داشت.
The house has a view of the valley.
این خانه منظره ای از آن دره را دارد. (آن دره از این خانه قابل مشاهده است)
A huge skyscraper now spoils the view.
الان یک آسمان خراش خیلی بزرگ منظره را خراب کرده است.
The jet disappeared from view.
جنگنده از دید خارج شد.
the church is out of view
آن کلیسا خارج از محدوده دید است
Neither of them had strong views on politics.
هیچکدام از آن ها دیدگاه قدرتمندی در سیاست ندارند.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) come in/into view/sight ظاهر شدن، به چشم آمدن (مثال اول) - heave into view کم کم نزدیک شدن و در دید قرار گرفتن - in view of something بخاطر چیزی، با توجه به چیزی (مثال دوم) - on view در دسترس برای دیدن، قابل مشاهده - take the long view فکر کردن یا در نظر گرفتن چیزی که ممکن است در آینده رخ دهد (مثال سوم) - with a view to با هدف چیزی یا با امید چیزی
Another jet suddenly came into view.
جنگنده دیگری ناگهان ظاهر شد.
In view of the weather, the event will now be held indoors.
بخاطر هوا، این رویداد اکنون در فضای بسته برگزار می شود.
You need to take the long view on this and stop only thinking about what will happen today.
تو باید در خصوص این موضوع آینده نگری کنی و فقط درباره آنچه امروز اتفاق می افتد فکر نکنی.
view
فعل
views; viewed; viewing
(فعل) به دقت به چیزی نگاه کردن، دیدن – فکر کردن درباره چیزی یا کسی یا در نظر گرفتن چیزی یا کسی (مثال دوم و سوم) – دیدن یا تماشا کردن فیلم، تلویزیون و..
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: