برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با venture
ترجمه و جمله با venture
(فعل) رفتن به جایی که نوعی ریسک یا خطر دارد (مثال اول) – venturing on/upon/into کار ریسکی انجام دادن یا شروع کردن (مثال دوم و سوم) – حرفی زدن، کاری انجام دادن یا پیشنهادی دادن چیزی که درباره آن مطمئن نیستید و ممکن است کار درستی نباشد (مثال آخر) - nothing ventured, nothing gained نابرده رنج گنج میسر نمیشود
I ventured nervously into the water.
من با اضطراب وارد آب شدم.
Banks are venturing into insurance.
بانک ها دارند به خدمات بیمه روی می آورند.
a writer venturing on/upon a new project
نویسنده ای که یک پروژه جدید را آغاز می کند
I ventured to ask her what she was writing.
من این ریسک را انجام دادم و از او پرسیدم که چه چیزی دارد می نویسد.
venture
اسم
ventures
(اسم) یک فعالیت جدید
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: