برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با trap
ترجمه و جمله با trap
(اسم) تله (مثال اول) – حقه هوشمندانه (مثال دوم) – موقعیت خطرناک یا ناخوشایند (مثال سوم) - sand trap قسمت شنی زمین گلف
The pig got its foot caught in a trap.
خوک، پایش در تله گیر کرد.
He had set a trap for her and she walked straight into it.
او یک تله برای آن دختر گذاشت و وی دقیقا وارد تله شد.
Sarah felt that marriage was a trap.
سارا حس کرد که ازدواج یک تله است.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) دهان (دو مثال اول) – یک خمیدگی U شکل در لوله کشی که مانع از خروج چیزی می شود و کاربرد صنعتی و فنی دارد (مثال سوم) – درشکه - spring a trap کسی یا حیوانی را با تله به دام انداختن
Just keep your trap shut.
فقط دهانت را ببند.
Shut your trap!
خفه شو!
a plumbing trap
تله لوله کشی (با این هدف که آب را در شیب لوله ها گرفته و در آنجا نگه دارد در نتیجه از پخش شدن بوی فاضلاب فاسد از سیستم فاضلاب و ورود به خانه جلوگیری می کند)
trap
فعل
traps; trapped; trapping
(فعل) گیر انداختن (مثال اول) – گول زدن (مثال دوم) – استوپ کردن توپ با پا در فوتبال – گرفتن توپ در بیسبال
She was trapped in an unhappy marriage.
او در یک ازدواج ناخوشایند گیر کرده بود.
I was trapped into signing a confession.
مرا گول زدند تا یک اقرار نامه را امضا کنم.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: