برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با town
ترجمه و جمله با town
(اسم) شهر – مردم شهر (مثال دوم) - the town همچنین به معنی مسئولین شهر است - go to town (on something) کاری را خیلی مشتاقانه یا خیلی دقیق انجام دادن، سنگ تمام گذاشتن (مثال سوم)
town officials
مقامات شهری
The whole town will enjoy the new stadium.
همه مردم شهر از این استادیوم جدید لذت خواهند برد.
They really went to town on the decorations for the party.
آن ها برای آن میهمانی واقعاً سنگ تمام گذاشتند.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) hit the town گذشت زدن یا چرخ زدن در شهر مثل رفتن به رستوران، فروشگاه و غیره - (out) on the town برای سرگرمی از امکانات شهر مثل فروشگاه ها یا رستوران ها و غیره استفاده کردن - paint the town (red) بیرون رفتن و اصطلاحا حال کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: