koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با tell

tell

فعل

US /ˈtɛl/

tells; told /ˈtoʊld/ ; telling

(فعل) گفتن – نشان دادن یا اطلاعات دادن (مثال دوم) – دستور دادن به کسی، دستورالعمل دادن به کسی (مثال سوم)

Let me tell you a story about a widow who became the queen.

بگذارید برای شما داستانی در مورد یک زن بیوه بگویم که ملکه شد.

This light tells you when the battery is low.

این چراغ به شما می گوید که چه زمانی باتری کم است.

I was told to stay here.

به من گفته شد اینجا بمانم.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) I'm telling you همچنین به معنی تاکید بر اینکه چیزی که دارید می گویید درست است و باید باور شود (در فارسی می توان به هر شکلی این عبارت را معنی کرد مثلا: دارم واقعیت رو می گم، به جان خودم، این تن بمیره و ...) - tell me about it وقتی استفاده می شود که بخواهید درباره یک تجربه مشترک حرف بزنید (من هم – مثال دوم) - (I) tell you what پیشنهادی را ارائه دادن

I'm telling you, he's the best actor in Hollywood.

جدی میگویم، او بهترین بازیگر هالیوود است.

I'm totally sick of my boss. Yeah, tell me about it.

من کاملا از دست رئیسم شکارم. آره، من هم.

I tell you what, we’ll pay for your house rent.

من پیشنهادم این است که اجاره خانه ات را می دهم.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) to tell (you) the truth اگر راستش را بخواهی - tell it like it is چیزی را همانطور که هست بیان کردن - tell someone/something apart تشخیص دادن تفاوت دو نفر یا دو چیز، تفکیک کردن، تشخیص دادن (مثال دوم) - tell off someone انتقاد کردن، سرزنش کردن، تاختن - tell on someone اطلاعات خصوصی کسی را لو دادن یا رفتار بد کسی را گزارش دادن

I don’t really want this watch, to tell the truth.

اگر راستش را بخواهی، من این ساعت را نمی خواهم.

Even our parents sometimes have trouble telling me and my brother apart.

حتی والدین ما هم بعضی وقت ها در تشخیص من و برادرم مشکل دارند. (ما را با هم اشتباه می گیرند)

Sara told him off for spreading rumors about her.

سارا به آن پسر به دلیل پخش کردن شایعات در خصوص خود، تاخت.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها