عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با tail

tail

اسم

US تلفظ صوتی/ˈteɪl/

tails

(اسم) دم حیوان – بپا یا کسی که مخفیانه کسی را دنبال می کند (مثال دوم) – قسمت انتهایی یک هواپیما یا بالگرد و غیره (دم هواپیما و غیره) – tails همچنین به معنی پشت یک سکه است (مثال سوم)

a tiger with a long tail

یک ببر با یک دم بلند

Police put a tail on the suspect as he left the airport.

همینکه مظنون فرودگاه را ترک کرد، پلیس یک بپا برای او قرار داد.

I called tails but heads came up.

من گفتم رو ولی سر آمد. (شیر یا خط که در فارسی به کار میرود ریشه ای در سکه های زمان قاجاریه دارد که در آن روی یک طرف سکه نقش شیر و خورشید به همراه ارزش سکه و در طرف دیگر یک جمله خطاطی شده بود.)

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) not make heads or/nor tails (out) of نفهمیدن یا درک نکردن چیزی - on someone's tail خیلی نزدیک به کسی او را دنبال کردن (مثال اول) - the tail wagging the dog برای اینکه بگویید کسی یا چیزی تحت کنترل یا هدایت یک فرد نا لایق یا یک چیز بی اهمیت است - turn tail برگشتن و فرار کردن از خطر و غیره (مثال دوم)

The cops are on our tail—we have to lose them in the woods.

پلیس ها در تعقیب ما هستند – ما باید آن ها را در جنگل گم کنیم.

He turned tail and ran from the fight.

او برگشت و از آن دعوا فرار کرد.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) with your tail between your legs با خجالت، شرمنده به خاطر شکست

He knows he cannot come back with his tail between his legs.

من می دانم که او نمی تواند به خاطر شرمندگی برگردد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها