برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با tail
ترجمه و جمله با tail
(اسم) دم حیوان – بپا یا کسی که مخفیانه کسی را دنبال می کند (مثال دوم) – قسمت انتهایی یک هواپیما یا بالگرد و غیره (دم هواپیما و غیره) – tails همچنین به معنی پشت یک سکه است (مثال سوم)
a tiger with a long tail
یک ببر با یک دم بلند
Police put a tail on the suspect as he left the airport.
همینکه مظنون فرودگاه را ترک کرد، پلیس یک بپا برای او قرار داد.
I called tails but heads came up.
من گفتم رو ولی سر آمد. (شیر یا خط که در فارسی به کار میرود ریشه ای در سکه های زمان قاجاریه دارد که در آن روی یک طرف سکه نقش شیر و خورشید به همراه ارزش سکه و در طرف دیگر یک جمله خطاطی شده بود.)
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) not make heads or/nor tails (out) of نفهمیدن یا درک نکردن چیزی - on someone's tail خیلی نزدیک به کسی او را دنبال کردن (مثال اول) - the tail wagging the dog برای اینکه بگویید کسی یا چیزی تحت کنترل یا هدایت یک فرد نا لایق یا یک چیز بی اهمیت است - turn tail برگشتن و فرار کردن از خطر و غیره (مثال دوم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: