عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با sympathy

sympathy

اسم

US تلفظ صوتی/ˈsɪmpəθi/

sympathies

(اسم) احساس همدردی، درک (سه مثال اول) – وجوه مشترک بین افراد مانند علاقه های مشترک و غیره (مثال آخر)

I wish he'd show me a little more sympathy.

آرزو می کنم که همدردی بیشتری با هم بکند.

I have no sympathy for her. I think he's brought his troubles on himself.

من اصلا برای او دلسوزی نمی کنم. به نظرم او خودش مشکلاتش را به وجود آورده است.

His sympathies are/lie with the rebels.

مراتب همدردی او همراه شورشیان است. (حمایت می کند)

There was no sympathy between them.

هیچ وجه مشترکی بین آن ها نبود.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) in sympathy with something اینکه بگویید چیزی به دلیل وقوع چیز دیگری رخ داده است - in sympathy with somebody اینکه بگویید که کسی وجوه مشترک با کسی یا گروهی دارد مانند علاقه های مشترک و غیره - out of sympathy with somebody وجه مشترکی با کسی یا گروهی نداشتن - out of sympathy with something موافق نبودن با چیزی یا کاری

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها