عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با swell

swell

فعل

US تلفظ صوتی/ˈswɛl/

swells; swelled; swelled or swollen /ˈswoʊlən/ ; swelling

(فعل) باد کردن، متورم شدن، پف کردن (مثال اول) – بزرگ شدن یا حجیم شدن (مثال دوم و سوم) – (در مورد صدا) بلند شدن (مثال آخر)

His broken ankle swelled badly.

مچ پای شکسته او بدجوری ورم کرده بود.

The river will swell when the snow melt.

این رودخانه با آب شدن برف طغیان خواهد کرد.

Immigrants swelled the country’s population.

مهاجرین باعث افزایش جمعیت کشور شدند.

The cheering swelled through the arena.

صدای تشویق از سراسر استادیوم بلند شد.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) (در مورد بادبان) در اثر باد پف کردن و شکل گرفتن - a swelled head متکبّر – swollen (صفت) ورم کرده

swell

اسم

swells

(اسم) موج آب (مثال اول) – گردی یا شکل گرد چیزی (مثال دوم) – افزایش در چیزی (مثال سوم) – آدم مهم

ocean swells

امواج اقیانوس

the swell of her belly

گردی شکم او

a swell of pride

افزایش (موجی از) غرور

swell

صفت

(صفت) خیلی خوب (excellent)

The car is in swell condition.

ماشین در وضعیت خیلی خوبی قرار دارد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها