برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با suit
ترجمه و جمله با suit
(اسم) یک دست لباس شامل کت و دامن یا کت و شلوار (مثال اول) – یک دست لباس یا لباسی که در شرایط خاص یا در هنگام انجام فعالیت خاصی پوشیده می شود (مثال دوم) – انجام دادرسی یا طرح دعوی در دادگاه (lawsuit – مثال سوم)
او یک دست لباس مشکی پوشید. (کت و دامن یا کت و شلوار و suit این معنی را می رساند که جنس کت و دامن یا کت و شلواری که پوشیده است یکی است)
a swimsuit/space suit/bodysuit
یک لباس شنا (یا حمام)/لباس فضانوردی/لباس تنگی که بدن را به غیر از پاها و دست ها می پوشاند
Sara has filed/brought suit against her.
سارا علیه او طرح دعوی کرده است.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) هر یک از چهار کارت در بازی با کارت که هر کدام متفاوت از دیگری است – یک مرد مخصوصا مدیر که در یک اداره کار می کند و باید کت و شلوار به تن کند (مثال اول) - birthday suit کنایه از لخت بودن - follow suit الف: کار یا رفتاری را که کس دیگری انجام داده است را انجام دادن ب: (در بازی با کارت) همان کارت نفر قبلی را رو کردن (مثال دوم) - long suit چیزی که کسی آن را به خوبی انجام می دهد و در آن توانایی دارد (مثال سوم) - strong suit چیزی که کسی آن را به خوبی انجام می دهد و در آن توانایی دارد
suit
فعل
suits; suited; suiting
(فعل) مناسب چیزی یا کسی بودن (دو مثال اول) – چیزی که شما را جذاب می کند و به شما می آید (مثال سوم) - suit someone's book مناسب کسی بودن - suit up یونیفرم یا یک لباس خاص پوشیدن (مثال چهارم) - suit yourself اینکه به کسی بگویید که کاری را که می خواهد را انجام بدهد حتی اگر شما را آزار دهد یا خلاف فکر شما باشد
There’s a range of restaurants to suit all tastes.
رده ای از رستوران ها وجود دارد که مناسب هر سلیقه است.
This kind of behavior hardly suits a person of your age.
این نوع رفتار اصلا مناسب فردی با سن شما نیست.
Red suits you.
رنگ قرمز به شما می آید.
The coach told the team to suit up for the game by four o'clock.
مربی به تیم گفت که برای آن مسابقه، ساعت چهار لباس به تن کنند.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: