عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با strip

strip

اسم

US تلفظ صوتی/ˈstrɪp/

strips

(اسم) یک تکه دراز و صاف و باریک از یک کاغذ یا پارچه و غیره (مثال اول) – باریکه یا یک زمین دراز و کم عرض (مثال دوم) – خیابانی که مغازه و رستوران و هتل های زیادی دارد (مثال سوم)

a strip of paper

یک نوار کاغذی

a strip of land

باریکه ای از زمین

the Las Vegas strip

جاده لاس و گاس (نام جاده ای در لاس وگاس است که 8.4 کیلومتر طول دارد و به رستوران ها و هتل ها و کازینوهایش معروف است)

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) باند نشست و برخواست هواپیما (airstrip) – کارتون (نقاشی های پویانمایی که قرار است مطلبی را به ما منتقل کند - comic strip) – پیراهن ورزشی یک تیم – هنگام تماشای کسی لباس های خود را با ناز و عشوه درآوردن - tear somebody off a strip/tear a strip off somebody با عصبانیت با کسی حرف زدن

strip

فعل

strips; stripped; stripping

(فعل) لباس خود را در آوردن (مثال اول) – چیزی را از جایی خارج کردن یا در آوردن (مثال دوم) – سطح یا پوشش چیزی را در آوردن (مثال سوم)

She stripped to the waist.

او کمر به بالای خود را لخت کرد.

When you strip the word from its context, it loses its meaning.

وقتی این واژه را از متن خارج میکنید، معنی خود را از دست می دهد.

Bear had stripped all the bark off the tree.

خرس همه پوست آن درخت را کنده بود.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) وسایل یک اتاق یا خانه یا جایی را کاملا برداشتن (مثال اول) – بخشی از یک ماشین یا یک قطعه را برای تمیز کردن یا تعمیر جدا کردن (مثال دوم) – سر یک پیچ یا دندانه های یک چرخ دنده را خراب کردن (مثال سوم)

They stripped the room when they left.

آنها وقتی رفتند، اتاق را لخت کردند.

They stripped down the engine.

آنها موتور را پیاده کردند. (موتور را از ماشین جدا کرده تا تعمیر کنند)

to strip the screw

سر یک پیچ را خراب کردن (زیاد با پیچ گوشتی روی آن کار شده و خورده شده)

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) strip away الف: کندن سطح یا پوشش چیزی (مثال اول) ب: چیزهای غیر ضروری را از چیزی حذف کردن یا برداشتن - strip off کندن بخشی از لباس

The doctor stripped the bandage away to check the wound.

دکتر پانسمان را برداشت تا زخم را بررسی کند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها