برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با stress
ترجمه و جمله با stress
(اسم) استرس، اضطراب (دو مثال اول) – نیرو یا فشار فیزیکی (مثال سوم) – اهمیت ویژه (مثال آخر)
بیماری های مربوط به استرس
the stresses and strains of the job
استرس ها فشار های این کار
the effects of stresses on the material
تاثیرات نیروها بر این ماده
She lays great stress on discipline.
او اهمیت ویژه ای به نظم میدهد.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) استرس یا فشار در یک کلمه یا یک بخشی از جمله یا یک بیت از موسیقی
There's a stress on the second syllable.
سیلاب دوم این واژه، استرس دارد.
stress
فعل
stresses; stressed; stressing
(فعل) توجه ویژه ای به چیزی کردن، روی چیزی تاکید ویژه ای کردن – بخشی از یک کلمه یا جمله را با استرس تلفظ کردن (مثال دوم) – استرس و اضطراب داشتن
He stressed the importance of the discipline.
او روی اهمیت نظم، تاکید ویژه داشت.
In the word "engine" you should stress the first syllable.
در واژه engine باید سیلاب اول را با استرس تلفظ کنید.
Not having a clear plan was stressing me.
نداشتن یک برنامه واضح موجب استرس من میشد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) stress out اضطراب داشتن یا باعث استرس کسی یا در کسی شدن
Try not to stress your employees out.
تلاش کنید تا باعث استرس کارگران خود نشوید.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: