عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با stress

stress

اسم

US تلفظ صوتی/ˈstrɛs/

stresses

(اسم) استرس، اضطراب (دو مثال اول) – نیرو یا فشار فیزیکی (مثال سوم) – اهمیت ویژه (مثال آخر)

stress-related illness

بیماری های مربوط به استرس

the stresses and strains of the job

استرس ها فشار های این کار

the effects of stresses on the material

تاثیرات نیروها بر این ماده

She lays great stress on discipline.

او اهمیت ویژه ای به نظم میدهد.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) استرس یا فشار در یک کلمه یا یک بخشی از جمله یا یک بیت از موسیقی

There's a stress on the second syllable.

سیلاب دوم این واژه، استرس دارد.

stress

فعل

stresses; stressed; stressing

(فعل) توجه ویژه ای به چیزی کردن، روی چیزی تاکید ویژه ای کردن – بخشی از یک کلمه یا جمله را با استرس تلفظ کردن (مثال دوم) – استرس و اضطراب داشتن

He stressed the importance of the discipline.

او روی اهمیت نظم، تاکید ویژه داشت.

In the word "engine" you should stress the first syllable.

در واژه engine باید سیلاب اول را با استرس تلفظ کنید.

Not having a clear plan was stressing me.

نداشتن یک برنامه واضح موجب استرس من میشد.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) stress out اضطراب داشتن یا باعث استرس کسی یا در کسی شدن

Try not to stress your employees out.

تلاش کنید تا باعث استرس کارگران خود نشوید.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها