عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با strain

strain

اسم

US تلفظ صوتی/ˈstreɪn/

strains

(اسم) فشار یا تاثیری که روی چیزی یا موضوعی آورده شده و برخی اوقات ایجاد خسارت میکند (دو مثال اول) – کشیدگی عضلانی بدن به دلیل فشار زیاد روی آن و یا یک آسیب (مثال سوم) – استرس یا نگرانی (مثال آخر)

Help from other workers took some of the strain off me.

کمک از طرف کارگرهای دیگر کمی فشار کار را از روی من برداشت.

The cable broke under the strain.

کابل، تحت فشار پاره شد.

a groin/hamstring strain

یک کشیدگی کشاله ران/همسترینگ

She's been under a lot of strain recently.

او اخیرا تحت استرس بسیار زیادی بوده است.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) گونه حیوانی یا گیاهی (مثال اول) – ویژگی بدی که کسی یا چیزی دارد (مثال دوم) – مقدار کمی از چیزی – strains صدای موسیقی

different strains of wheat

انواع مختلفی از گندم

a strain of zealous idealism

نوعی از آرمان گرایی خرافی

the strains of Mozart

صدای آهنگ موزارت

strain

فعل

strains; strained; straining

(فعل) آبکش کردن (مثال اول) – کش آوردن یا تحت فشار قرار دادن آسیب زا بخشی از بدن (مثال دوم و سوم) – فشار مالی ایجاد کردن (مثال آخر)

She strained the pasta.

او ماکارونی را آبکش کرد.

I’ve strained a muscle in my leg.

من عضله پای خود را کش آورده ام.

Don't watch TV in the dark - you'll strain your eyes!

در تاریکی تلویزیون نگاه نکن. چشم های خود را تحت فشار قرار خواهی داد.

The company is financially strained.

این شرکت از نظر اقتصادی تحت فشار است.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) be straining at the leash خیلی مشتاق (مثال اول) - strain every nerve بیشترین تلاش خود را بکار بستن

The kids were straining at the leash to get going.

بچه ها خیلی مشتاق بودند که راه بیافتیم.

He strained every nerve to help us, but didn’t succeed.

او تمام تلاش خود را کرد تا به ما کمک کند ولی نتوانست.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها