برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با sting
ترجمه و جمله با sting
(فعل) نیش زدن یا گزیده شدن توسط یک حشره یا یک گیاه خاردار یا یک حیوان (مثال اول) – ایجاد سوزش آنی کردن (مثال دوم) – ناراحت شدن از یک نظر (مثال سوم) - sting somebody for something الف: هزینه بیش از حد از کسی گرفتن ب: پول از کسی قرض کردن
She was stung by a bee.
زنبور او را نیش زد.
Povidone Iodine will sting for a few minutes.
بتادین برای چند دقیقه ایجاد سوزش می کند.
Her words stung him.
حرف های آن دختر او را ناراحت کرد.
sting
اسم
stings
(اسم) سوزش، نیش (دو مثال اول) – دستگیری یک مجرم با جا زدن خود در میان آن ها
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: