برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با steam
ترجمه و جمله با steam
(اسم) بخار آب (سه مثال اول) - run out of steam متوقف شدن، باز ایستادن (مثال چهارم)
steam turbines
توربین های بخار
a steam engine
موتور بخار
The engines are driven by steam.
این موتورها با بخار کار میکنند.
The campaign had finally run out of steam.
آن کمپین در نهایت متوقف شد.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) get/pick up steam الف: قدرتمند تر یا موثر تر شروع به کار کردن، قدرتمند تر یا موثرتر شدن (مثال اول) ب: سرعت وسیله نقلیه ای را افزایش دادن - let/blow off (some) steam آرام شدن، انرژی خود را تخلیه کردن (مثال دوم) - under your own steam بدون کمک کاری را انجام دادن (مثال سوم)
The election campaign is getting up steam now.
این کمپین انتخاباتی الان دارد قدرتمندتر کار می کند.
He went for a long walk to let off some steam.
او یک پیاده روی طولانی انجام داد تا کمی آرام شود. (عصبانیت خود را تخلیه کند)
I will need some help with this project. I can't do it under my own steam.
من برای این پروژه کمی کمک نیاز خواهم داشت. من نمی توانم بدون کمک آن را انجام دهم.
steam
فعل
steams; steamed; steaming
(فعل) با نیروی بخار آب کار کردن یا حرکت کردن (مثال اول) – با بخار آب آشپزی کردن (مثال دوم) – بخار تولید کردن یا پوشیدن شدن توسط بخار آب (مثال سوم و چهارم)
The ship steamed into/out of port.
کشتی وارد بندر شد/از بندر خارج شد. (steam into یعنی وارد شدن و steam out یعنی خارج شدن)
steamed vegetables
سبزی های بخار پز شده
The bathroom mirror steamed over.
آینه حمام بخار زد.
The windows were all steamed up.
پنجره ها را تماما بخار زده بود.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: