برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با steady
ترجمه و جمله با steady
(صفت) ثابت، بدون تکانه یا حرکت (مثال اول) – بدون افزایش یا کاهش، ثابت (مثال دوم) – برای یک مدت طولانی ادامه یافتن یا دوام آوردن، با دوام، ثابت (دو مثال آخر)
I'll hold the table steady while you climb in.
من این میز را وقتی تو روی آن بروی ثابت نگه میدارم.
یک ضربان قلب ثابت
It’s hard to find a steady job.
پیدا کردن یک کار با دوام دشوار است.
a steady relationship
یک رابطه با دوام
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) به تدریج یا بدون توقف ادامه پیدا کردن یا جلو رفتن (مثال اول) – (در مورد حرف زدن کسی یا چهره کسی و غیره) تحت کنترل، آرام و بدون نگرانی یا اضطراب (مثال دوم) – قابل اعتماد (مثال سوم)
We are making slow but steady progress.
ما روند کندی داریم ولی بدون توقف رو به جلو است.
یک صدا/چهره/اعصاب آرام یا تحت کنترل
a steady worker
یک کارمند قابل اعتماد
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) at a steady clip به سرعت (مثال اول) - steady on اینکه به کسی بگویید که آرام باشد یا از فکرها یا حرف های احمقانه و غیرمنطقی خودداری کند و غیره – steadily (قید) الف: به طور منظم و پیوسته (مثال دوم و سوم) ب: با آرامش (مثال آخر)
steady
فعل
steadies; steadied; steadying
(فعل) ثابت نگه داشتن یا محکم کردن (مثال اول) – آرام شدن یا آرام کردن یا تحت کنترل در آمدن یا در آوردن (مثال دوم) – ثابت کردن و جلوی افزایش یا کاهش را گرفتن
steady
قید
(قید) به صورت محکم یا ثابت - go steady یک رابطه عاشقانه و همیشگی با یک نفر خاص داشتن
steady
اسم
steadies
(اسم) تنها کسی که با او رابطه عاشقانه دارید
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: