برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با stand up
ترجمه و جمله با stand up
stand up
فعل
(فعل) سر پا ایستادن (مثال اول) - ثابت شدن صحت یا درستی یک مردک یا خبر و غیره - کمدی اجرا کردن رو استیج (مثال دوم) - وفادار - از چیزی یا کسی دفاع کردن (مثال سوم) - رفتار کسی را نپذیرفتن یا تحمل نکردن (مثال چهارم) - علی رغم چیزی در شرایط خوبی باقی ماندن (مثال پنجم) - نظر خود را با وجود خطر به صورت عمومی بیان کردن - ندیدن یا ملاقات نکردن کسی که برای دیدن او برنامه ریزی کرده بودید (مثال آخر)
The students should stand up when the teacher came into the classroom.
دانش آموزان باید وقتی که معلم وارد کلاس می شوند سر پا بایستند.
stand up comedy
کمدی اجرا کردن
She stood up for her friend.
او از دوستش دفاع کرد.
Sara couldn’t stand up to bullying.
سارا نمی توانست قلدری را تحمل کند.
The carpet is designed to stand up to a lot of wear and tear.
این فرش جوری طراحی شده است که مقابل ساییدگی و پارگی زیادی موافقت کند.
You stood me up yesterday.
تو دیروز مرا سر کار گذاشتی.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: