عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با spread

spread

فعل

US تلفظ صوتی/ˈsprɛd/

spreads; spread; spreading

(فعل) پهن کردن یا باز کردن یا پخش کردن (چهار مثال اول) – باز کردن بخش از بدن مانند پاها یا دست ها (مثال آخر)

He spread the map on the forest floor.

او نقشه را روی زمین جنگل پهن کرد.

The fire spread very rapidly inside the city because of the strong wind and wooden structure of many houses.

آتش به دلیل وزش باد شدید و ساختار چوبی بسیاری از خانه ها به سرعت در شهر پخش شد.

The cancer has spread to his stomach.

آن سرطان در معده او پخش شده است.

A rumor about his marriage spread quickly.

شایعه ای در خصوص ازدواج او به سرعت پخش شد.

I spread my arms out.

من دستان خود را باز کردم.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) لایه از چیزی را روی چیز دیگری مالیدن یا ریختن (مثال اول) – تقسیم کردن چیزی در چند بازه زمانی یا بین گروهی از افراد (مثال دوم) - spread out الف: پخش شدن در یک منطقه. مثلا برای پیدا کردن چیزی ب: در جاهای زیادی قرار دادن و پخش کردن ج: پوشش دادن یک محدوده بزرگ (مثال سوم) د: به جای یکباره انجام دادن کاری، آن را در چند بازه زمانی تقسیم کردن

to spread butter on pieces of bread

مالیدن کره روی یک تکه نان

The President want the budget to be more evenly spread.

رئیس جمهور می خواهد بودجه به طور مساوی تری تقسیم شود.

The water began spreading out across the surface of the floor.

آب شروع به پخش شدن در کف خانه کرد.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) spread your net wide دامنه جستجوی خود را برای بالا بردن احتمال موفقیت در کاری یا پیدا کردن کسی گسترش دادن - spread your wings الف: کارهای جدید را تجربه کردن ب: مستقل شدن

spread

اسم

spreads

(اسم) رشد، افزایش، گسترش، شیوع (دو مثال اول) – غذای که روی غذای دیگر میمالند (مانند پنیر یا کره یا عسل و غیره – مثال سوم) – گستره یا محدوده کلی که چیز در آن وجود دارد، فاصله از ابتدا تا انتهای چیزی (مثال آخر)

the spread of this disease

شیوع این بیماری

an attempt to stop the spread of chemical weapons

تلاشی برای متوقف کردن گسترش سلاح های شیمیایی

one slice of toast with a low-fat spread

یک برش نان تست با یک لایه کره کم چربی (spread در اینجا و با توجه به گزاره low-fat به معنی کره است و در کاربردی دیگر می تواند به هر معنی دیگری باشد)

The aircraft's wings have a spread of nearly 60 meter.

بال های این هواپیما، پهنایی به اندازه حدود 60 متر دارد.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) یک وعده غذایی مفصل – رپورتاژ یا تبلیغی که بیش از دو صفحه را در یک روزنامه یا مجله به خود اختصاص دهد (مثلا یک عکس بزرگ از یک مدل که در دو صفحه کنار هم چاپ می شود یا تبلیغی که توضیحات مفصلی دارد و در دو یا چند صفحه به آن پرداخته شده است – مثال اول) – ملافه ای که روی تخت خواب قرار می دهند و معمولا تا کف اتاق گسترده است (bedspread) – یک منطقه یا مزرعه بزرگ (مثال دوم) – تنوعی از افراد یا چیزها یا نظرات و غیره

a two-page spread

یک تبلیغ دو صفحه ای

They have a huge spread in Chicago.

آن ها یک مزرعه بسیار بزرگ در شیکاگو دارند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها