عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با spill

spill

فعل

US تلفظ صوتی/ˈspɪl/

spills US spilled /ˈspɪld/ or British spilt /ˈspɪlt/ ; spilling

(فعل) ریختن یا سر ریز شدن یک مایع از ظرف یا حد آن (چه بر اثر ازدیاد آن چه بر اثر ضربه یا تکان - دو مثال اول) – spill out/into/onto etc جابجا شدن یا حرکت کردن در تعداد زیاد (مثال سوم) - spill into/onto something ورود نور از طریق پنجره یا در یا سوراخ و ... به جایی – رازی را به کسی گفتن (مثال آخر) - spill over (در مورد یک مشکل یا وضعیت سخت) گریبان بقیه را گرفتن، سرایت کردن

to spill a glass of milk

یک لیوان شیر را ریختن

I spilled tea on my shirt.

من چای را روی پیراهنم ریختم.

The doors opened and people spilled into the street.

درها باز شد و مردم به خیابان ریختند.

He was ready to spill the beans about the whole affair.

او آماده بود تا همه آن خیانت را بازگو کند. (spill the beans راز کسِ دیگری را گفتن)

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) spill your guts زندگی خصوصی یا راز خود را برای کسی تعریف کردن - spill blood کسی را کشتن یا به او آسیب زدن - cry over spilt milk هدر دادن وقت برای ناراحتی کرده درباره کاری که شده

spill

اسم

(اسم) نشت چیزی، سر ریز شده چیزی یا چیزی که ریخته – افتادن (مثال دوم)

An oil spill could be devastating for wildlife.

نشت نفت می تواند برای حیات وحش ویرانگر باشد.

She took a spill on her motorcycle.

او از روی موتورسیکلت خود افتاد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها