عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با spell

spell

فعل

US تلفظ صوتی/ˈspɛl/

spells; spelled ,یا عمدتا در بریتیش spelt /ˈspɛlt/ ; spelling

(فعل) هجی کردن حروف یک واژه یا نام – تلفظ شدن یا تبدیل شدن مجموعه از حروف به یک واژه (مثال دوم) – داشتن یک نتیجه یا اثر خاص، به یک نتیجه یا اثر خاصی ختم شدن، به معنی چیزی بودن (معمولا بد – مثال سوم)

please spell out your name.

لطفاً نام خود را هجی کنید. (تک تک حروف نام خود را به من بگویید)

D-A-D spells dad.

پ د ر، پدر تلفظ می شود.

The lack of rain could spell disaster for farmers.

کمبود بارش می تواند برای کشاورزان به معنای مصیبت است. (کمبود بارش می تواند نتیجه فاجعه باری برای کشاورزان داشته باشد.)

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) spell out الف: جزئیات چیزی را به صورت شفاف توضیح دادن ب: چیزی را به صورت کامل نوشتن و از مخفف یا عدد و غیره استفاده نکردن – جای کسی که مدت زیادی کار کرده است را گرفتن و به او استراحت دادن (مثال دوم)

I'll spell out the problem again.

من دوباره این مشکل را به صورت کامل توضیح خواهم داد.

I can spell you if you get tired.

اگر خسته شدید، من می توانم بجای شما بایستم (یا کار کنم).

spell

اسم

spells

(اسم) کلمات جادویی، طلسمی که به صورت کلمات است (مثال اول) - put/cast a spell on somebody کسی را طلسم کردن – نیرویی که شما را به صورت قدرتمندی جذب می کند یا تحت تاثیر قرار می دهد یا به خود علاقه مند می کند (مثال آخر)

He struggled to remember the word to the spell.

او سعی کرد آن کلمه از طلسم را بیاد بیاورد.

to break the spell

طلسم را شکستن

I completely fell under her spell.

من کاملاً مجذوب او شدم.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) یک مدت زمان کوتاهی که مربوط به کاری خاص یا شرایط خاصی است

I spent a brief spell on the New York Times.

من مدت کوتاهی را در روزنامه نیویورک تایمز گذراندم. (فعالیت می کردم)

dizzy spells

احساس سرگیجه موقت

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها