برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با sore
ترجمه و جمله با sore
(صفت) دارای درد، دردناک - sore point/spot/subject (with somebody) چیزی یا بحثی که باعث ناراحتی یا خشم کسی میشود (مثال دوم) – ناراحت، عصبانی (مثال سوم)
My back felt sore.
کمرم درد میکرد.
Her divorce is really a sore point with her.
بحث طلاق او واقعاً او را ناراحت میکند.
My sister is sore at me.
خواهرم از من ناراحت است.
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) a sight for sore eyes کسی یا چیزی که از دیدن آن خیلی خوشحال میشوید - (like) a bear with a sore head کسی که خیلی راحت عصبانی یا ناراحت میشود - stick/stand out like a sore thumb به شکل بدی جلب توجه کردن (مثال اول) – soreness (اسم) درد
She's going to stick out like a sore thumb if she doesn’t wear a dress to the wedding.
اگر او در عروسی یک لباس زنانه نپوشد به شکل بدی جلب توجه میکند.
sore
اسم
sores
(اسم) درد یا بخش دردناکی از بدن، زخم، جراحت
She has a sore on his lip.
روی لبش زخم دارد.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: