برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با solid
ترجمه و جمله با solid
(صفت) محکم یا سفت، جامد (بین حالت های ماده) – بدون بریدگی یا سوراخ (مثال دوم) – خالص و ساخته شده از یک ماده خاص (مثال سوم)
Concrete is a solid material.
بتن یک ماده محکم است.
a solid object
یک شی یک پارچه
a solid gold bracelet
یک دستبند طلای خالص
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) (در مورد رنگ) یکدست، فقط یک رنگ (مثال اول) – بدون فاصله و توقف یا پارگی (مثال دوم) - packed solid کاملا پر از جمعیت - booked solid به صورت کامل رزرو شده و تکمیل – خوب و مطمئن یا قابل اطمینان (سه مثال آخر)
One cat is black and white, the other solid black.
یک گربه، سیاه و سفید است، دیگر کاملا سیاه.
It’s not safe to pass when the lines in the middle of the road are solid.
سبقت گرفتن زمانی که خطوط وسط جاده ممتد هستند، کار ایمنی نیست.
a solid reputation
یک سابقه مطمئن
He gave a solid performance.
او اجرای مطمئنی داشت.
solid reasons
دلایل قابل اعتماد
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) محکم و با دوام – (در هندسه) یک جسمی که طول و عرض و ارتفاع دارد (یک جسم سه بعدی مثل کُره) – solidly (قید) الف: محکم، به صورت محکم، به شکل قدرتمندی (مثال اول و دوم) ب: به صورت یکپارچه و بدون فضای خالی، بدون وقفه (مثال سوم)
The songs are solidly rooted in traditional structures.
این آهنگ به شکل قدرتمندی ریشه در ساختارهای سنتی دارد.
The building is solidly constructed with stones.
این ساختمان به شکل محکمی از سنگ ساخته شده است.
Books were packed solidly on to the shelves.
کتاب ها به صورت یکپارچه و بدون فاصله روی قفسه ها چیده شده بودند.
solid
اسم
solids
(اسم) یک ماده جامد – (در هندسه) یک جسم سه بعدی (که طول و عرض و ارتفاع دارد مثل کُره – ولی دایره چون ارتفاع ندارد یک جسم دو بعدی یا plate است) – solids غذاهایی که مایع نیستند (مثال دوم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: