عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با soft

soft

صفت

US تلفظ صوتی/ˈsɑːft/

softer; softest

(صفت) نرم، تغییرپذیر با فشار – (رنگ، صدا و غیره) ملایم، دلنشین، لطیف (مثال دوم) – ملایم (مثال آخر)

soft feather pillows

بالش های چرمی نرم

a soft voice

یک صدای دلنشین

a soft pink

صورتی ملایم

A soft rain fell.

باران ملایمی بارید.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) دل رحم – آسان (مثال دوم) – ضعیف (مثال آخر) – (مواد مخدر) دارای تاثیر محدود روی سلامتی

No politician wants to seem soft on crime.

هیچ سیاست مداری دوست ندارد نسبت به جرم، دل رحم به نظر برسد.

He asked some soft questions.

او چند سوال ساده پرسید.

He used to be tough, but he has gone/gotten soft in his old age.

او قبلا سر سخت بود ولی در پیری، ضعیف شد.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) (در مورد آب) نوعی آب سطحی که حاوی غلظت کمی از یون ها به ویژه یون کلسیم و منیزیم است و با صابون تولید کف می کند و برای شستشو مناسب است – دارای صدای نرم در تلفظ مانند c در city - soft in the head احمق یا دیوانه - soft on مجذوب کسی – softly به نرمی، با ملایمت، به آرامی (دو مثال اول) - softness (اسم) نرمی، ملایمت

She whispered softly in my ear.

او به آرامی در گوش من زمزمه کرد.

He chuckled softly.

آرام خندید.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها