عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با smash

smash

فعل

US تلفظ صوتی/ˈsmæʃ/

smashes; smashed; smashing

(فعل) خورد کردن چیزی (مثال اول) – محکم به چیزی ضربه وارد کردن (مثال دوم) – محکم به توپ و به صورت رو به پایین ضربه زدن (در تنیس و ...) – شکست دادن یک رقیب (مثال سوم) - smash it موفق شدن یا خیلی خوب انجام دادن

The ball smashed the window.

توپ، پنجره را خورد کرد.

The car smashed into a tree.

ماشین محکم به درخت برخورد کرد.

The film smashed all box office records.

این فیلم رکورد همه فیلم های باکس آفیس را شکست.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) smash up به شدت به چیزی آسیب زدن (مثال اول) - smash in با ضربه زدن، چیزی را شکستن یا سوراخی در آن ایجاد کردن - smash down خورد کردن و فرو ریختن

Kids broke in and smashed the place up.

بچه ها به زور وارد شدند و اینجا را ویران کردند.

smash

اسم

smashes

(اسم) کسی یا چیزی که خیلی موفق است (دو مثال اول) – صدای شدید ناشی از ضربه روی چیزی – یک ضربه محکم و رو به پایین در تنیس و ... - تصادف

a box-office smash

یک فیلم بسیار موفق در فروش فیلم ها

a smash hit

یک فیلم، موسیقی و ... که خیلی موفق می شود

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها