عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با silly

silly

صفت

US تلفظ صوتی/ˈsɪli/

sillier; silliest

(صفت) احمقانه – غیر کاربردی، نا معقول (مثال دوم) – لوده، طنز (مثال سوم و چهارم)

The idea does seem a bit silly.

این ایده کمی احمقانه به نظر می رسد.

They served us coffee in these silly little cups.

آن ها قهوه را در این فنجان ها کوچک غیر کاربردی به ما دادند. (فنجان ها به قدری کوچک بودند که سرو کردن قهوه در آن ها معقول و عملی نبود)

silly movies

فیلم های لوده

She made a silly face.

او چهره طنزی به خودش گرفت.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) drink, laugh, shout, etc. yourself silly نوشیدن یا خندیدن یا فریاد زدن و غیره به طوری که هوش و حواس را از شما بگیرد - bore somebody silly حوصله کسی را به شدت بردن – silliness (اسم) حماقت، خریت

They drank themselves silly.

آن ها اینقدر نوشیدند که هوش و حواس از سر آن ها رفت.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها