عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با signal

signal

اسم

US تلفظ صوتی/ˈsɪgnl̟/

signals

(اسم) نشانه، علامت – سیگنال (مانند سیگنال رادیویی یا الکتریکی – مثال چهارم) - busy signal بوق اشغال تلفن - mixed messages/signals پیام های کاملا متفاوتی که کسی با اعمال یا حرف های خود به شما منتقل می کند

At an agreed signal they left the room.

به عنوان یک نشانه موافقت، آن ها اتاق را ترک کردند. (آن ها اتاق را به نشانه اینکه موافق هستند، ترک کردند.)

Don't start until I give the signal.

شروع نکن تا وقتی کی من علامت دهم.

The traffic signal (traffic light) were on red.

چراغ راهنما، قرمز بود.

a small antenna which can receive radio signals

یک آنتن کوچک که می تواند سیگنال های رادیویی را دریافت کند

signal

فعل

signals; در آمریکایی signaled ,یا در بریتیش signalled; در آمریکایی signaling ,یا در بریتیش signalling

(فعل) نشانه چیزی بودن – علامت دادن با ایجاد صدا یا حرکت، سیگنال دادن (مثال دوم)

Robins signal the arrival of spring.

پرنده های سینه سرخ، نشانه ورود بهار هستند.

Both sides have signaled their willingness to start negotiations.

هر دو طرف تمایلشان را برای شروع مذاکرات نشان داده اند. (سیگنال هایی رد و بدل کرده اند که تمایلشان به شروع مذاکرات را نشان می دهد)

signal

صفت

(صفت) قابل توجه، مهم، معنی دار – signally (قید) به صورت معناداری

a signal failure of leadership

یک شکست معنی دار در رهبریت

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها