عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با shy

shy

صفت

US تلفظ صوتی/ˈʃaɪ/

shier or shyer /ˈʃajɚ/ ; shiest or shyest /ˈʃajəst/

(صفت) خجالتی، محجوب – گریزان از چیزی به دلیل استرس یا ترس و غیره (مثال چهارم) – ترسو - be shy (of something) کمتر از یک مقدار خاص (مثال آخر)

a shy, quiet boy

یک پسر خجالتی کم حرف

a shy smile

یک لبخند محجوب

painfully shy

خیلی خجالتی

The band has never been shy of publicity.

این گروه همواره از تبلیغات استقبال کرده است (هیچوقت فرار نکرده است).

Sara died Sunday. She was two days shy of her 70th birthday.

سارا یکشنبه فوت کرد. او دو روز تا 70 سالکی خود فاصله داشت.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) fight shy of خودداری کردن، دوری گزیدن - once bitten, twice shy یکبار از چیزی یا کسی آسیب دیدن و بعدا از آن فرد یا چیزی دوری جستن – shyly (قید) با خجالت، از روی خجالت (مثال دوم) – shyness خجالت

I've learned my lesson from meeting them—once bitten, twice shy.

من از ملاقات با آن ها عبرت گرفتم – دفعه بعد دیگر با آن ها قرار نمی گذارم.

She grinned shyly.

او از روی خجالت پوزخندی زد.

shy

فعل

shies; shied; shying

(فعل) فرار کردن از روی ترس، رم کردن (معمولا در مورد یک است یا چهار پا) - shy from یا shy away from از چیزی دوری کردن

Their horses shied at the unfamiliar sight.

اسب های آن ها با دیدن چیزی نا آشنا رم کردند.

The band never shied from publicity.

این گروه همواره از تبلیغات استقبال میکرد (هیچوقت فرار نکرد).

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها