برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با shock
ترجمه و جمله با shock
(اسم) شوک، ضربه سخت (سه مثال اول) – تشنج بدن (مثال چهارم و پنجم)
The news of his death came as a great shock to everyone.
خبر فوت او همه را به شدت شوکه کرد.
He got the shock of his life when he saw his own name on the list.
او وقتی اسم خودش را در آن لیست دید بسیار شوکه شد. (جا خورد)
This must be quite a shock for you all.
این باید برای همه شما ضربه سختی باشد.
He had gone into shock and was shaking violently.
او تشنج کرده بود و بدنش به شدت می لرزید.
He is clearly in a state of shock.
او به طور واضحی دچار تشنج شده است.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) شوک الکتریکی یا برق گرفتگی – کمک فنر ماشین (shock absorber) – یک تکانه شدید (مثال دوم) - a shock to the/your system چیزی که تاثیر ناگهانی و بدی روی شما دارد
shock
فعل
shocks; shocked; shocking
(فعل) شوکه کردن و ناراحت کردن – باعث ناراحتی یا انزجار شدن، توهین کردن، آزار دادن (مثال چهارم)
shock
صفت
(صفت) شوک، شوکه کننده، خیلی تعجب برانگیز - shock tactics (اقدامات، تصاویر، داستان ها و سایر ابزاری که مردم را متعجب و ناراحت می کند – مثال دوم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: