عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با sharp

sharp

صفت

US تلفظ صوتی/ˈʃɑɚp/

sharper; sharpest

(صفت) تیز – (افزایش یا افت یا افتادن یا تغییر) ناگهانی و سریع (مثال دوم و سوم) – واضح برای دیدن (مثال آخر)

a sharp knife

یک چاقوی تیز

a sharp increase in unemployment

افزایش سریع و ناگهانی در بیکاری

She took a sharp left turn.

او به سرعت و ناگهانی به چپ پیچید.

a sharp image

یک تصویر واضح

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) خیلی واضح – تیز هوش، تیز هوشانه، تیز بین، زرنگ (مثال دوم و سوم) – خیلی ناگهانی و شدید (مثال آخر)

sharp differences of opinion

اختلاف نظرهای خیلی واضح

sharp questions

سوالات تیز هوشانه

a sharp student

یک دانش آموز تیز بین

I felt a sharp pain in my back.

کمرم تیر کشید.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) انتقادی یا شدید (مثال اول) – صدای بلند و کوتاه و ناگهانی – (در مورد پنیر) داشتن بو و طعم قوی – (در مورد یخ زدگی و باد) خیلی قوی و سر - sharp practice کلاهبرداری – انتهای یا لبه چیزی (مثال دوم) – شیک (مثال سوم)

sharp criticism

انتقاد شدید

a sharp nose

تک دماغ

Tony is a very sharp dresser.

تونی خیلی شیک پوش است.

>

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) F sharp/D sharp/C sharp etc اینکه بگویید که یک صدا در موسیقی یک نیمگام بالاتر از نت اصلی است - keep a sharp eye on کسی یا چیزی را به دقت زیر نظر داشتن – sharpness (اسم) هوشیاری، تیز هوشی، وضوح

sharp

قید

(قید) دقیقا – نیم گام بالاتر در موسیقی – به صورت ناگهانی، فورا (مثال دوم) - look sharp عجله کردن، شتاب کردن (مثال آخر)

The performance will start at 8 sharp.

نمایش دقیقا ساعت 8 شروع خواهد شد.

After the church, turn sharp left.

بعد از کلیسا، فورا به چپ بپیچ.

You'd better look sharp or you'll be late.

بهتر است عجله کنی وگرنه دیر خواهی کرد.

sharp

اسم

sharps

(اسم) نتی که نیم گام از نت اصلی بالاتر است

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها