برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
ورود به حساب کاربری/ثبت نام
معنی فارسی و جمله با shallow
ترجمه و جمله با shallow
shallow
صفت
/ˈʃæloʊ/
shallower; shallowest
(صفت) کم عمق (دو مثال اول) – (در مورد ایده یا نظر یا علایق و غیره کسی) سطحی، سطحی نگر (مثال سوم) – (در مورد یک درگیری یا یک بحث یا یک موضوع و غیره) سطحی
Fry the onions in a shallow pan.
پیازها را درون یک دیگ کم عمق (مثل ماهی تابه) سرخ کن.
a shallow closet
یک کمد کم عمق (فاصله جلو تا عقب کمد زیاد نیست)
If he’s only interested in your looks, that shows how shallow he is.
اگر او تنها به ظاهر تو علاقه دارد، نشان می دهد که او چقدر سطحی نگر است.
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) shallow breathing نفس کوتاه، تنفس ضعیف (نه عمیق) – shallowness (اسم) عمق، سطحی نگری
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: