برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با scratch
ترجمه و جمله با scratch
(فعل) خارش دادن بدن خود (مثال اول) – خراش ایجاد کردن روی بدن (مثال دوم) – با چیزی مانند ناخن یا چنگال و غیره صدای خراش ایجاد کردن (مثال سوم)
He scratched at the insect bites on his arm.
او جای نیش پشه روی دستش را خارش داد.
He scratched himself on a nail.
او با میخ روی بدنش خراش ایجاد کرد. (بدنش روی یک میخ کشیده شد و ایجاد خراش کرد)
The cat kept scratching at the door to go out.
گربه روی در چنگ میکشید تا بیرون برود.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) حک کردن یا برداشتن چیزی با مالیدن وسیله ای به آن (مثال اول) – خود یا حیوانی را از یک رقابت خارج کردن، لغو کردن (مثال دوم) - scratch your head عمیق فکر کردن درباره چیزی - scratch beneath the surface دقیق تر بررسی کردن - you scratch my back and I'll scratch yours اینکه به کسی بگویید که اگر به شما کمک کند، شما هم به او کمک می کنم
scratch
اسم
scratches
(اسم) خراش، خش (دو مثال اول) – صدای خش یا خراش – پول - from scratch از اول یا از صفر شروع کردن (مثال سوم) - up to scratch به قدر کافی خوب، رضایت بخش
scratch
صفت
(صفت) (درباره یک بازیکن گلف) خیلی ماهر - scratch team/side/orchestra گروهی که خیلی سریع گردهم آورده شده اند تا در مراسمی اجرا کنند
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: