برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با rise
ترجمه و جمله با rise
(فعل) بالا رفتن، بالا بردن – پیشرفت کردن، توسعه یافتن، به قدرت رسیدن (مثال سوم و چهارم)
The river is rising.
رودخانه دارد بالا می آید.
The divorce rate has risen steadily since the 1980s.
نرخ طلاق از دهه 1980 به طور مداوم افزایش یافته است.
Mussolini rose to power in Italy in 1922.
موسولینی در سال 1922 در ایتالیا به قدرت رسید.
Empires rise and fall.
امپراتوری ها قوی می شوند و سقوط می کنند.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) شورش کردن، به پا خواستن، قیام کردن – افزایش یافتن در اندازه یا مقدار یا سطح و غیره (مثال دوم) – قوی تر شدن یا شدیدتر شدن (مانند باد – مثال سوم) – بلندتر شدن (مانند صدا) – دوباره زنده شدن
He called on the people to rise up against the tyrant.
او از مردم خواست تا علیه آن دیکتاتور قیام کنند.
قیمت بنزین افزایش یافت.
باد هنگام شب شدت گرفت.
rise
اسم
rises
(اسم) افزایش – افزایش حقوق (در آمریکایی از واژه raise در این معنی استفاده می شود) – صعود، حرکت رو به بالا (مثال دوم) – صعود به معنی قدرت گیری – سر بالایی (مثال سوم)
یک افزایش شدید/شگرف/کم
صعود ناگهانی سطح دریا
There’s a slight rise in the road.
یک سر بالایی ملایمی در این جاده وجود دارد.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) on the rise در حال افزایش - get a rise out of کسی را عصبانی کردن، موجب عصبانی شدن کسی شدن (مثال دوم) - give rise to باعث چیزی شدن، چیزی را بوجود آوردن -
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: