عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با rise

rise

فعل

US تلفظ صوتی/ˈraɪz/

rises; rose /ˈroʊz/ ; risen /ˈrɪzn̩/ ; rising /ˈraɪzɪŋ/

(فعل) بالا رفتن، بالا بردن – پیشرفت کردن، توسعه یافتن، به قدرت رسیدن (مثال سوم و چهارم)

The river is rising.

رودخانه دارد بالا می آید.

The divorce rate has risen steadily since the 1980s.

نرخ طلاق از دهه 1980 به طور مداوم افزایش یافته است.

Mussolini rose to power in Italy in 1922.

موسولینی در سال 1922 در ایتالیا به قدرت رسید.

Empires rise and fall.

امپراتوری ها قوی می شوند و سقوط می کنند.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) شورش کردن، به پا خواستن، قیام کردن – افزایش یافتن در اندازه یا مقدار یا سطح و غیره (مثال دوم) – قوی تر شدن یا شدیدتر شدن (مانند باد – مثال سوم) – بلندتر شدن (مانند صدا) – دوباره زنده شدن

He called on the people to rise up against the tyrant.

او از مردم خواست تا علیه آن دیکتاتور قیام کنند.

The price of gas rose.

قیمت بنزین افزایش یافت.

The wind rose in the evening.

باد هنگام شب شدت گرفت.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) rise above something همچنین به معنی: به چیزی اجازه تاثیر گذاری در رفتار خود را ندادن، است - rise to the occasion/challenge تلاش خود را در پاسخ به یک موقعیت چالش برانگیز افزایش دادن، از عهده کاری بر آمدن (مثال آخر) - your gorge rises احساس مریضی، انزجار یا عصبانیت کردن

I try to rise above such prejudices.

من سعی می کنم اجازه ندهم چنین پیشداوری هایی روی من اثر بگذارد.

Luckily, my mother rose to the occasion.

خوشبختانه مادرم توانست از پس آن کار بر آید.

rise

اسم

rises

(اسم) افزایش – افزایش حقوق (در آمریکایی از واژه raise در این معنی استفاده می شود) – صعود، حرکت رو به بالا (مثال دوم) – صعود به معنی قدرت گیری – سر بالایی (مثال سوم)

a sharp/dramatic/small rise

یک افزایش شدید/شگرف/کم

a sudden rise in sea levels

صعود ناگهانی سطح دریا

There’s a slight rise in the road.

یک سر بالایی ملایمی در این جاده وجود دارد.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) on the rise در حال افزایش - get a rise out of کسی را عصبانی کردن، موجب عصبانی شدن کسی شدن (مثال دوم) - give rise to باعث چیزی شدن، چیزی را بوجود آوردن -

Interviews by video conference are on the rise.

مصاحبه کردن ها از طریق ویدیو کنفرانس در حال افزایش است.

Don't pay any attention to him, Sara, he's just trying to get a rise out of you.

به او توجه نکن سارا، او فقط دارد تلاش می کند تا تو را عصبانی کند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها