عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با ring

ring

اسم

US تلفظ صوتی/ˈrɪŋ/

rings

(اسم) حلقه یا هر چیز دایره ای شکل – گروهی از افراد که با هم کار می کنند (مثال آخر)

a gold wedding ring

یک حلقه ازدواج از جنس طلا

a ring of people

یک حلقه از مردم (مردمی که دایره وار کنار هم قرار گرفته اند)

a ring of dirt

یک حلقه کثافتی (یک لکه کثیف دایره ای شکل)

a boxing ring

رینگ بوکس

a spy ring

یک حلقه جاسوسی

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) صدای زنگ - give (someone) a ring با تلفن به کسی زنگ زدن - ring a bell آشنا به نظر رسیدن (مثال دوم)

the ring of the doorbell

صدای زنگ در

His name rang a bell, but I don’t know where I met him.

اسم او آشنا به نظر رسید ولی من نمی دانم کجا او را دیده ام.

ring

فعل

rings; ringed; ringing

(فعل) زنگ خوردن – احاطه کردن چیزی، محاصره کردن (مثال دوم) – پر کردن یک فضا یا منطقه از صدا، طنین انداز شدن، پیچید، صوت زدن در گوش (سه مثال آخر)

The telephone rang.

تلفن زنگ خورد.

Police ringed the building.

پلیس ساختمان را محاصره کرد.

Gunshots rang in the air.

صدای تیراندازی در هوا پیچید.

The whole room rang with their laughter.

تمام اتاق از خنده آن ها پر شد.

The explosion made our ears ring.

انفجار باعث شد گوش های ما زنگ صوت بکشد.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) ring in الف: جشن گرفتن آغاز چیزی مانند سال نو ب: به محل کار زنگ زدن - ring off the hook مدام زنگ زدن (مثال اول) - ring out بلند و واضح بودن صدا (مثال دوم) - ring up الف: از یک ماشین برای محاسبه قیمت یک جنس استفاده کردن (مثال آخر) ب: به چیزی دست یافتن

The telephone has been ringing off the hook all day long.

تلفن تمام طول روز دارد مدام زنگ می خورد.

His deep voice rang out for all to hear.

صدای عمیق او برای همه بلند و واضح بود تا بشنوند.

The cashier rang up our purchases.

صندوقدار خریدهای ما را حساب کرد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها