برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با restore
ترجمه و جمله با restore
(فعل) بازگرداندن چیزی یا کسی به موقعیت یا شرایط خوب گذشته (دو مثال اول) - تعمیر کردن یک ساختمان، یک کار هنری، یک ابزار و غیره به صورتی که به خوبی نسخه اصلی خود شود (مثال سوم) - برگرداندن چیزی که گم شده بود یا دزدیده شده بود (مثال چهارم) - دوباره به جریان انداختن یک قانون، رسم و غیره (مثال آخر)
After a month in bed, he was fully restored to health.
بعد از سپری کرده یک ماه در بستر، او به صورت کامل سلامتیش را بدست آورد.
The operation restored his sight.
این عمل جراحی بیناییش را برگرداند.
The house has been restored to the way it looked in 1900 when it was built.
این خانه به صورتی که در سال 1900 وقتی که ساخته شده بود، احیا شده است.
The painting was restored to its rightful owner.
نقاشی به مالک حقیقی اش برگردانده شد.
to restore ancient traditions
بازگرداندن رسومات کهن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: