عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با represent

represent

فعل

US تلفظ صوتی/ˌrɛprɪˈzɛnt/

represents; represented; representing

(فعل) به نمایندگی از کسی یا گروهی حرف زدن یا اقدامی انجام دادن – نشان دادن یا توصیف کردن چیزی یا نماد یا سنبل چیزی بودن (مثال دوم و سوم) – بودن یا نتیجه چیزی بودن (مثال چهارم)

She represented her firm at the meeting.

او نماینده شرکتش در این جلسه است.

The flag represents our country.

این پرچم کشور ما است.

The map represents Italy in the 12th century.

این نقشه، ایتالیا را در قرن دوازدهم نشان می دهد.

This represents years of work.

این محصول سال ها فعالیت است.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) مثال چیزی بودن

He represents everything I dislike about politics.

او نمونه هر چیزی است که من درباره سیاست آن را بد دارم.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها