برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با relief
ترجمه و جمله با relief
(اسم) تسکین، آرامش، آسودگی، فرو نشاندن بعد از یک حال یا اتفاق نا خوش آیند – غذا یا دارو یا پولی که به قربانیان اتفاقی داده می شود (امداد، پشتیبانی، کمک - مثال دوم) – برجسته سازی یا برجسته کاری (کاری که روی چوب یا فلز و غیره انجام می دهند تا آن بخش مورد نظر برجسته به نظر آید – مثال آخر)
She breathed a sigh of relief.
او آهی از سر آسودگی کشید.
Aspirin may give you some relief.
آسپرین ممکن است کمی شما را تسکین دهد.
disaster/famine relief
امداد فاجعه / قحطی
figures carved in relief
چهره هایی که برجسته حک شده اند
the reliefs of the Parthenon
نقش برجسته های پارتنون
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) برجستگی
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: