برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با release
ترجمه و جمله با release
(فعل) آزاد کردن، ول کردن – منتشر کردن (مثال سوم) – انداختن چیزی (مثال آخر)
The judge released the prisoner.
قاضی زندانی را آزاد کرد.
I released my daughter's hand.
من دست دخترم را ول کردم.
According to a study released last week, nearly 50000 Britons emigrated last year.
طبق مطالعه ای که هفته قبل منتشر شد، نزدیک 50 هزار انگلیسی سال گذشته مهاجرت کرده اند.
Thousands of bombs were released over the town.
هزاران بمب روی این شهر رها شد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) دور کردن یک احساس بد
release
اسم
releases
(اسم) آزادی – یک سی دی یا فیلم یا بازی کامپیوتری که برای خرید در دسترس قرار می گیرد (مثال دوم و سوم) - be on general release شروع به پخش در سینما کردن (مربوط به فیلم – در بریتیش) - انتشار
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: